سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دارم آروم آروم وارد عمل میشم.

سلام عرشیا هستم .

داشتم همون موقع که تئاتر رو نگاه میکردم به این که کی بره چیکار کنه و اینجور چیزا هم فکر میکردم . به این چیزا که کی برای چه پستی خوبه و کی میتونه کدوم کارو بهتر انجام بده و کی کدوم کار با روحیاتش بیشتر میخونه و براش خوب تره . همین جوری که فکر میکردم و تئاتر رو می دیدم گفتم که سردرد شدم آخه ایت تئاترش خیلی خوب بود و نمیشد ندید و منم که داشتم کلا کار دیگه ای میکردم برای همونم یکم قیمه ها ریخته شد تو ماستا . با همه اینا بازم اون آخر تونستم برای اینکه کی بره درباره آژانس دیجیتال مارکتینگ تحقیق نه و کی بره درباره تارخچه دیجیتال مارکتینگ و کی بره ... برنامه ریزی کنم . البه اینجور برنامه ریزیا چون تو هنوز دربارشون با کسی صحبت نکردی خیلی جای تغییر میتونن داشته باشن .

تئاتر تموم شد و منم می خواستم بگم که خب دیگه قسمت بندیا رو که کردم حالا بیاین بشینید که بگم کی باید چیکار بکنه.

همونی که دفعه قبلی هم بهم گفته بود که باشه بابا هنوز کلی وقت داریم و میشه کارا رو تموم کرد غمت نباشه ما که هنوز نرفتیم تئاتر و ساندویچی بزار بریم حالا . بعدش ببینیم چی میشه .

همون دقیقا گفتش خب بیا بریم یه چیزی بخوریم بعدش یه کار میکنیم .

بهشون گفتم که خب اوکی این حرفارو موقعی که منتظریم غذا بیاد میگم .